کد مطلب:125525 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:368

حسین و حسن
پیغمبر خدای كه بد رهنمای خلق

بس رنجها كه برد ز خلق از برای خلق



با آنكه او ز خلق به غیر از بدی ندید

جز نیكویی نخواست به خلق از خدای خلق



از بس كه برد رنج و تعب در ره خدای

تا شد میان خلق خدا رهنمای خلق



یك تن نبد ز خلق كه با او وفا كند

زین رنجها كه برد به مهر و وفای خلق



دندان او كه گوهر بحر وجود بود

دیدی كه چون شكست ز سنگ جفای حق



خاكستر از جفا به سرش ریختند و او

روی از حیا نتافت كه اف بر حیای خلق



جز خون دل غذاش ندادند و ای دریغ

آن را كه هیچ بهره نبود از غذای خلق



ای بس زبان طعن كه بر وی گشاده شد

با این همه زبان نكشید از دعای خلق





[ صفحه 62]





او از پی هدایت و خلق از برای ظلم

خلق از قضای او شد و او از قضای خلق



غیر از بدی ندید ز خلق خدا جزای

تا خود خدا به حشر چه بدهد جزای خلق



باز ارنه خود شفاعت خلق خدا كند

روز جزا و واقعه ی حشر، وای خلق



ظلمی كه بر رسول خدا رفت و عترتش

هم خود مگر خدای ببخشد به امتش



چون دوره ی لقب به حسین و حسن رسید

بس غم كه در زمانه به اهل زمن رسید



تنها همین نه پیكر این شد نشان تیر

آن را به دل نشست گر این را به تن رسید



آه از شبی كه تشنه برآورد سر ز خواب

آسیمه سر به كوزه ی آبش دهن رسید



آن آب آتشین چو فروریخت در گلو

از آب زودتر اثرش بر بدن رسید



زهری جگرشكاف كه چندان نفوذ كرد

در آن تن لطیف كه بر پیرهن رسید



چون پاره ی جگر ز گلویش به تشت ریخت

ز آن تشت طعنه ها كه به دشت و دمن رسید



رو كرد بر برادر و گفت ای عزیز جان

ایام محنت تو و آرام من رسید



این گفت و شد خموش و به بام فلك خروش

از اهل بیت خسته دل و ممتحن رسید





[ صفحه 63]





بردند تا به خاك سپارند یاورانش

كآن پیرزن به كینه ی از تیرزن رسید



از جور امتان بر پیغمبر ای دریغ

او نیز پاره پیكر و خونین كفن رسید



چون دور غم به خامس آل عبا فتاد

دور سپهر كینه از نو بنا نهاد [1] .





[ صفحه 64]




[1] از تركيب بند 15 بندي داوري 2 بند برگزيده شده است.